جدول جو
جدول جو

معنی پیل بند کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پیل بند کردن
(هَِ رَ)
در اصطلاح شطرنج دو پیاده در پس پیل نهادن و نگذاردن پیش رفتن مهرۀ حریف را و هر سه تقویت یکدیگر کنند. رجوع به پیلبند شود
لغت نامه دهخدا
پیل بند کردن
(شطرنج) دو پیاده در پس پیل نهادن برای تقویت سه مهره یکدیگر راو نیز به جهت آنکه حریف رانگذارند پیشتررود: پیاده روان گرد پیل بلند بهر گوشه ای کرده صد پیل بند. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ دَ)
پیل بند کردن. (فرهنگ فارسی معین). بدین معنی است که دو پیاده را در بازی شطرنج با فیل در یک خط مورب قرار دهند تا مهرۀ طرف مقابل به هیچ یک از آنها نتواند حمله کند و بازیگر مهرۀ شاه خود را حفظ کند:
پیاده روان کرد فیل بلند
به هر گوشه ای کرده صد فیل بند.
نظامی.
رجوع به فیل بند شود
لغت نامه دهخدا
(هََ زْءْ)
پیشگیری کردن. جلوگیری کردن
لغت نامه دهخدا
(هََ رَ مَ)
محکم کردن پی و بنیاد بنا با سنگ و آهک و سیمان و جز آن
لغت نامه دهخدا
تصویری از پی بندی کردن
تصویر پی بندی کردن
محکم کردن پی و بنیاد بنا با سنگ و آهک و سیمان و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
پیل بند کردن: چو در جنگ پیلان گشایی کمند دهی شاه قنوج را پیل بند. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار