(شطرنج) دو پیاده در پس پیل نهادن برای تقویت سه مهره یکدیگر راو نیز به جهت آنکه حریف رانگذارند پیشتررود: پیاده روان گرد پیل بلند بهر گوشه ای کرده صد پیل بند. (نظامی)
(شطرنج) دو پیاده در پس پیل نهادن برای تقویت سه مهره یکدیگر راو نیز به جهت آنکه حریف رانگذارند پیشتررود: پیاده روان گرد پیل بلند بهر گوشه ای کرده صد پیل بند. (نظامی)
پیل بند کردن. (فرهنگ فارسی معین). بدین معنی است که دو پیاده را در بازی شطرنج با فیل در یک خط مورب قرار دهند تا مهرۀ طرف مقابل به هیچ یک از آنها نتواند حمله کند و بازیگر مهرۀ شاه خود را حفظ کند: پیاده روان کرد فیل بلند به هر گوشه ای کرده صد فیل بند. نظامی. رجوع به فیل بند شود
پیل بند کردن. (فرهنگ فارسی معین). بدین معنی است که دو پیاده را در بازی شطرنج با فیل در یک خط مورب قرار دهند تا مهرۀ طرف مقابل به هیچ یک از آنها نتواند حمله کند و بازیگر مهرۀ شاه خود را حفظ کند: پیاده روان کرد فیل بلند به هر گوشه ای کرده صد فیل بند. نظامی. رجوع به فیل بند شود